در گفت وگو با پی اچ پی و جی كوئری اعلام شد
پاندمی چگونه ریسك خودكشی در دستیاران پزشكی را بالا می برد؟
مواجهه با مرگ بیماران، دوری از خانواده و عزیزان، فشار کاری بالا و اضطراب مبتلا شدن به بیماری و مرگ، جزء بزرگ زندگی روزمره ی کادر درمان است. درگیری طولانی مدت با این عوامل می تواند وضعیت روحی و روانی آنها را گرفتار صدمه های جدی کند. این شرایط برای دستیاران پزشکی که باید کشیک های طولانی را با دستمزدهای ناچیز طی کنند، وضعیت را بُغرنج تر می کند. روانشناسان راهکارهایی را برای افزایش تاب آوری این افراد بیان کرده اند.
به گزارش پی اچ پی و جی کوئری به نقل از ایسنا، در ایام اخیر خبر خودکشی چهار دستیار پزشکی در کشور در رسانه ها منتشر گردید. مسئولانی نسبت به این خبر واکنش نشان دادند و در فضای مجازی هم پزشکان و دانشجویان با هشتگ «من یک رزیدنتم» به روزهای سخت دوران دستیاری اشاره کردند. اما خودکشی این رزیدنت ها در ایام شیوع ویروس کرونا سوال دیگری را در ذهن به وجود می آورد. علم روانشناسی مبادرت به خودکشی کادر درمان در دوران پاندمی را چطور توضیح می دهد؟ این سوالی است که از سه روانشناس پرسیده ایم.
دکتر مهدی اسکندری برای توضیح آن چه پیش ازخودکشی رخ می دهد به ناکامی اشاره می کند به ایسنا می گوید: به صورت کلی وقتی خواسته های افراد با داشته هایشان هم خوانی ندارد و بین آنها شکاف وجود دارد، افراد احساس ناکامی را تجربه می کنند. هر چقدر فاصله ی داشته ها با خواسته ها بیشتر باشد، سطح ناکامی بالا می رود. وقتی افراد، ناکام می شوند برای برطرف نمودن این ناکامی به صورت معمول دو رفتار از خود نشان می دهند. آنها تلاش می کنند تا با کارهایی کفه ی ترازوی داشته ها را به کفه ی خواسته ها نزدیک کنند و یا بعنوان راهی دیگر، وقتی دو کفه ی ترازو با یکدیگر متفاوت می باشد، به جای این که بر روی داشته ها تمرکز کنند و آنرا به کفه ی خواسته ها نزدیک کنند، خواسته ها را سبک می کنند. وقتی شدت ناکامی بیشتر از توان تحمل باشد و آموزشی برای تحمل این فشار وجود نداشته باشد، امکان دارد فرد در این وضعیت دست به رفتار سومی بزند که طی آن خود کفه ی ترازو، یعنی خویشتن خود را از بین ببرد. یعنی با از بین بردن خود و پاک کردن کل صحنه داشته ها و خواسته های زندگی، پایانی بر مسیر رقم زند. اینجا نقطه ایست که خودکشی بعنوان یک چاره آخر دادن به ماجرای ناکامی به ذهن فرد می آید.
وی درباره ی تأثیر شرایط پاندمی بر مبادرت به خودکشی افراد می گوید: قرار گرفتن در شرایط پاندمی، سبب می شود سطح ناکامی افزایش پیدا کند. حتی در بین مردم عادی هم به سبب نوع تغییر شیوه زندگی، سطح ناکامی بالا رفته است. به صورت معمول در پاندمی همه در معرض یک سری ریسک عامل های عمومی هستند و هر چه قدر با این ریسک فاکتورها بیشتر درگیر باشند، شرایط حادتری را تجربه می کنند.
این روانشناس بیان می کند: برخی فاکتورها مانند داشتن سابقه خودکشی یا دارا بودن افکار خودکشی و زندگی افسرده وار می تواند بر مبادرت به خودکشی موثر باشد و در این شرایط ریسک این افراد برای دست زدن به خودکشی بیشتر از سایرین است.
عضو هیئت علمی موسسه "ویلیام گلسر" افزود: نداشتن قدرت حل مساله و شیوه نگرش پرسشگری افراد نیز می تواند در وقوع خودکشی عوامل موثری باشد. بعضی از افراد هنگامی که با مساله ای روبرو می شوند سوال های «چرایی» از خود می پرسند. مثلا: «چرا چنین اتفاقی رخ داد؟»، «چرا این فرد فوت کرد؟» یا «چرا من نتوانستم؟». از آن جایی که این سوالات پاسخی ندارند یا حداقل میتوان اظهار داشت که یک پاسخ مشخص ندارند، افرادی که این سوالات را از خود می پرسند نمی توانند به آن پاسخ دهند و در نتیجه ناکامی بیشتر می شود. اگر افراد می آموختند که به جای طرح این نوع سوالات، از خود پرسش های امیدبخش بپرسند که «چگونه میتوان به نفر بعدی کمک کرد؟» یا «چگونه میتوان شرایط را یک قدم بهتر کرد؟» یکی از ریسک عامل های خودکشی کاهش پیدا می کند. کادر درمان در این پاندمی، بیشتر از بقیه ی انسان ها، با مرگ روبه رو بودند. این افراد هر روز و هر ساعت کد ۹۹ را می شنوند، تلاشهای نافرجام خویش را می بینند و افرادی که فوت می شوند را می شمارند. شمارش هر روزه ی این ناکامی ها خطر مبادرت به خودکشی را بیشتر می کند.
اسکندری درباره تأثیر محیط شغلی بر وقوع خودکشی، اظهار داشت: باتوجه به محیط منزوی و پر استرس بیمارستانی، آن هم در ایام پاندمی، متاسفانه شرایط محیطی مناسبی که نشاط آور و روحیه بخش باشد را نداریم و این خود بر سختی کار می افزاید. انزوای شغلی، ترس از مبتلا شدن و دیدن زجر افرادی که در بستر مرگ هستند، همگی خطر مبادرت به خودکشی را بیشتر می کند.
راهکارهای افزایش تاب آوری
وی در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره راهکارهای افزایش تاب آوری می گوید: روش های زیادی برای افزایش تاب آوری وجود دارد. داشتن فضای پر از شوخی و خنده و ایجاد نشاط، تاب آوری را بسیار بالا می برد. روابط صمیمانه با عزیزان هم به شدت به تاب آوری کمک می نماید.
به گفته ی این روانشناس، در مبحث تاب آوری، مبحثی با عنوان نگرش تاب آورانه وجود دارد. نگرش تاب آورانه یعنی من به این روزگار چگونه نگاه می کنم. این نگاه به زندگی مدلی با پنج قانون در تاب آوری دارد که ما به آن «قوانین زندگی تاب آورانه» می گوییم.
اسکندری در توضیح این قوانین اظهار داشت: نخستین قانون زندگی تاب آورانه این است که هیچ چیز ثابت نمی ماند. همه چیز دائماً در هستی در حال تغییر است. این نخستین پاندمی در کره زمین نیست و این شرایط تمام می شود و از آن عبور می نماییم. اگر افراد بدانند که همه چیز در زندگی در گذر است، می توانند با داشتن این نوع نگرش، سطح تاب آوری خویش را بالا برند و به این وضعیت نه به صورت وضعیتی ایستا، بلکه بعنوان یک بخشی از طبیعت زندگی نگاه کنند.
عضو هیئت علمی موسسه "ویلیام گلسر" افزود: دومین قانون تاب آورانه این است که دیگران طبق قوانین من عمل نمی کنند. اگر افراد بدانند که دیگران ضرورتاً طبق برنامه ریزی و قوانینی که من آنها را درست می دانم عمل نمی کنند، به خاطر خلف وعده ها و عدم پیشرفت پروژه درمان طبق پیشبینی ها با کمترین سطح بهم ریختگی روبرو خواهند شد و می توانند تاب آورانه شرایط سخت کنونی را پشت سر بگذرانند. سومین قانون این است که بدانیم اگر برنامه ریزی برای انجام کارهای خودمان کرده ایم، ضرورتاً آن برنامه به وقوع نمی پیوندد. مثلا امکان دارد پزشکی باتوجه به شواهد پیش بینی نماید که بیمار با مصرف داروها بهبود می یابد، اما فرد فوت می کند. اگر کادر درمانی از این قانون بعنوان شیوه نگاه به زندگی استفاده کنند، راحتتر خویش را با شرایط بهم ریخته وفق می دهند. چهارمین قانون تاب آورانه این است که زندگی سراسر رنج است. در طول مسیر زندگی نخستین حقیقت انکارناپذیر هستی، مرگ است. چون مرگ وجود دارد، زندگی معنا پیدا می کند. ما باید بدانیم در گستره ی عمر ما رنج بخش جدایی ناپذیر زندگی است و به آن معنا می دهد. اگر به این جمله باور داشته باشیم، جور دیگری به صدمه ها و از دست دادن ها نگاه می نماییم.
اسکندری درباره قانون پنجم نگرش تاب آورانه، بیان کرد: پنجمین قانون این است که بدانیم زندگی اصلا منصفانه نیست. اگر خوب به زندگی نگاه نماییم، خیلی از شرایط غیر منصفانه آنرا به وضوح خواهیم دید. با دانستن این پنج قانون و نگاه کردن به زندگی از راه آن در شرایط بحرانی همچون پاندمی می توانیم تاب آوری بیشتری داشته باشیم. رفتار تاب آورانه بدون نگرش تاب آورانه اثری ندارد. این نگرش اساس بحث تاب آوری است.
این روانشناس در پاسخ به پرسشی درباره ی تأثیر انگیزه ی مالی بر افزایش تاب آوری رزیدنت ها، اظهار داشت: به نظر من انگیزه مالی نمی تواند به تاب آوری کمک نماید. این حقیقت درمانگر از منظر نظریه انتخاب، توضیح داد: از دیدگاه نظریه انتخاب، انسان از بامداد تا شب برای ارضای پنج نیاز ژنتیکی خود دست به رفتارهایی می زند. این پنج نیاز عبارتند از: احتیاج به بقا، احتیاج به عشق و احساس تعلق، احتیاج به قدرت، احتیاج به آزادی و احتیاج به تفریح. هر رفتار موجود آدمی برای ارضای حداقل یکی از این نیازهای پنجگانه است. پول یک وسیله است که به کمک آن میتوان نیازی را برطرف کرد. اگر به فرد پول پرداخت نماییم که انگیزه بیشتری برای زنده ماندن داشته باشد و وی آن پول را ابزار مناسبی برای برطرف نمودن نیازی که مدنظر دارد بداند، انگیزه مالی می تواند در افزایش تاب آوری موثر باشد، اما اگر فردی در حال از دست دادن عزیزی است با انگیزه ی مالی، نمی تواند نیاز خویش را رفع کند.
وی اضافه کرد: اگر فردی تحت فشار حرمت نفس است و در شرایطی قرار دارد که احترام خویش را از دست می دهد، احتیاج به قدرت فرد خدشه دار می شود. شرایطی را در نظر بگیرید که با پزشکی که اخیرا بیمارش فوت کرده توسط خانواده بیمار بدرفتاری می شود، حال اگر در این وضعیت به پزشک انگیزه مالی داده شود آیا میتوان مبلغ داده شده را با احترامی که از دست رفته، جایگزین کرد؟ رزیدنت هایی که شیفت های طولانی را پشت سر می گذارند، آزادی خویش را از دست می دهند. اگر انگیزه ی مالی به وی داده شود، تاثیری در به وجود آمدن شرایط برای رفع نیازش ندارد. پول ابزاری برای رفع نیاز است، اما زمانی که به کار می آید، مناسب می باشد.
اسکندری در ادامه با اشاره به اینکه «ما نمی دانیم کادر درمان برای ارضای کدامین نیاز خود دست به انتخاب این شغل و فعالیت زده اند»، می گوید: اگر آنها برای ارضای احتیاج به تعلق خاطر و یا احتیاج به قدرت و داشتن احساس ارزشمندی این شغل را انتخاب نموده اند، چطور انگیزه مالی می تواند برای آنها میلی به ادامه فعالیت بوجود آورد. برای این افراد امکان دارد پول هیچ ارزشی نداشته باشد و حتی پیشنهاد آن توهین آمیز هم باشد. از این منظر، انگیزه مالی چندان کمک کننده نیست. هرچند نباید از آن غافل شد که انگیزه های مالی که از آن صحبت می نماییم، به حدی کم است که خود این پیشنهاد بیشتر توهین آمیز تلقی می شود تا یاورانه! قدردانی جدی از کادر درمان و حفظ احترام آنها بزرگترین چیزی است که به زندگی این افراد معنا می دهد و این بدهی است که این جامعه به آنها بطور جدی بدهکار است.
اسکندری در بخش پایانی این گفتگو درباره تأثیر انتشار اخبار خودکشی کادر درمان در رسانه ها، بیان کرد: در گذشته می شد خبر را در همه جای دنیا، مخفی یا سانسور کرد. اما حالا چطور میتوان جلوی انتشار این اخبار خودکشی را گرفت؟ اخبار دروغ معضل کنونی اطلاعاتی است که در میان مردم پخش می شود. نبود اطلاعات کافی و شفاف مردم را به سمت هر نوع شایعاتی سوق می دهد و این صدمه ای است که در خلال سالها شکاف بین مردم و دولتمردان را بوجود آورده و سپس بیشتر کرده است. از میان رفتن اعتماد در جامعه به سلامت آن صدمه جدی وارد میکند. من بعنوان یک روانشناس مخالف هر نوع پنهانکاری هستم. اگر درباره خودکشی رزیدنت ها صحبت نماییم و متوجه فشار کاری این قشر شویم، می توانیم دست به اقدام های حمایتی برای آنها بزنیم. وقتی جامعه از آن آگاه نشود، پژوهشی در این زمینه صورت نمی گیرد و کاری برای جلوگیری از آن صورت نمی گیرد. مردم با شنیدن این اخبار می توانند از فشار وارده بر آنها آگاه شده تا حداقل با رعایت پروتکلهای بهداشتی بتوانند تا حدی از فشار کاری بر روی کادر درمان کاسته و از شدت ناکامی هایی که این افراد هر روز با آن روبه رو می شوند، کم کنند.
کادر درمان به احساسات و هیجانات منفی خود اهمیت دهند
دکتر مریم حناساب زاده اصفهانی، روانشناس دیگری است که پدیده خودکشی دستیاران پزشکی را از منظر روانشناسی بررسی نموده است. او که رساله ی دکتری خویش را درباره ی خودکشی نگاشته به ایسنا می گوید: می خواهم بعنوان نخستین عامل خطر که وقوع خودکشی را بیشتر می کند، به کناره گرفتن از جمع های دوستی و خانوادگی اشاره کنم. این جدایی از انسان های دیگر می تواند عوارض منفی داشته باشد. تحقیقات نشان می دهند افرادی که بیشتر در انزوا هستند، احتمال داشتن افکار خودکشی یا مبادرت به خودکشی در آنها بیشتر است. خصوصا اگر این را در نظر بگیریم که یکی از کاربردهای مهم جمع های صمیمی برای ارتقای سلامت روان این است که ما توسط این جمع ها درک می شویم و همدلی دریافت می نماییم. محرومیت از این اجتماعات را میتوان یک عامل مهم در افزایش احتمال خودکشی قلمداد کرد.
وی اضافه کرد: فردی که عزیزان، دوستان و همکاران خویش را از دست می دهد، می تواند مقادیر زیادی از استرس را تحمل کند و این مساله می تواند سبب افزایش افکار خودکشی در ذهن فرد و بی مفهوم بودن زندگی برای وی شود. احساس درماندگی و ناامیدی و فکر کردن به این که احیانا شرایط بهتری در انتظار فرد نیست می تواند افکار خودکشی را تقویت کند. وقتی یک بحران به خوبی در جامعه مدیریت نمی گردد و دائما با افزایش آمار مرگ ومیر در اخبار مواجه هستیم، گرفتار ناامیدی می شویم. در مبحث تاب آوری این مساله بیان می شود که چگونه میتوان از یک بحران به سلامت عبور کرد. در شرایطی که احساس می نماییم گویی مدیریت درستی وجود ندارد یا بلاتکلیف هستیم که بحران تا کی و تا کجا مقرر است، ادامه پیدا کند و یا با اخباری مواجه می شویم که حاکی از بهتر بودن شرایط در کشورهای دیگر است، در جو ناامیدی فرو می رویم و ناامیدی یکی از ریسک عامل های خودکشی است.
این روانشناس با اشاره به اینکه «عدم برخورداری یا برخورداری ناکافی از حمایت های اجتماعی در این دوره ی خیلی مشکل هم حتما موثر خواهد بود» ادامه داد: در دوره ای که افراد کار خویش را از دست می دهند یا درآمدشان کمتر می شود و با استرس های حاشیه ای این ویروس دست وپنجه نرم می کنند، شاید بعنوان یک ریسک فاکتور بتوانیم به این اشاره نماییم که اگر جامعه به درستی یا به اندازه کافی از افراد حمایت نکند، امکان دارد احتمال خودکشی افزایش یابد.
حناساب زاده اصفهانی درباره ی لزوم مراقبت از خود در شرایط بحرانی اظهار داشت: برای این که مقابله موثری با شرایط ناگواری که حالا جهان با آن درگیر است داشته باشیم، باید با خود قرار بگذاریم بیشترین مراقبت را از لحاظ جسمانی و روانی از خود انجام دهیم. یعنی باید روی تقویت عزت نفس خود کار نماییم و برای خود ارزش قائل شویم. درست است که شرایط ناگوار است، ولی باید به توانایی های خود باور داشته باشیم و معتقد باشیم هر چه قدر که این مشکلات سخت باشند، توان ما قدرتمندتر است. باید اعتقاد داشته باشیم که درمانده نمی شویم، چونکه می توانیم گامی هر چند کوچک برای بهبود وضعیت برداریم. ازاین رو هر چه قدر هم که شرایط ناگوار است، باید به نیازهای شخصی اهمیت دهیم و به هیجان ها و احساساتمان دقت کنیم.
وی افزود: پس از تقویت عزت نفس، کار دیگری که میتوان برای افزایش تاب آوری انجام داد، این است که باید با یک زندگی بلاتکلیف مقابله نماییم. باید هدف گذاری نماییم. هدف گذاری سبب می شود نسبت به آینده ی خود یک چشم انداز و جهت گیری ای داشته باشیم. تلاش برای رسیدن به چشم اندازی که در ذهن داریم، سبب ایجاد امیدواری می شود. امیدواری یعنی شرایط مقرر است بهتر شود و چه کسی آنرا بهتر می کند؟ خود فرد. فرد در حالتی می تواند شرایط را بهتر کند که خویش را در یک شرایط بلاتکلیف رها نکرده باشد. البته منظورم این نیست که با یک هدفگذاری میتوان با شادمانی و رضایتمندی در یک شرایط بحرانی و سخت به سمت آن هدف حرکت کرد.
این روانشناس با اشاره به اینکه «مهم است که کادر درمان به هیجانات و احساسات منفی خود اهمیت دهند»، اشاره کرد: به جای این که از احساسات منفی فرار نماییم، باید به آنها بها دهیم و آنها را بشناسیم. هر فردی و با هر شغلی وقتی در یک موقعیت پرچالش مانند پاندمی قرار می گیرد، باید به همه ی احساسات منفی خود اهمیت دهد. منظور از اهمیت دادن این نیست که تصور نماییم تمامی این افکار و احساسات واقعی هستند و اگر فکر می نماییم این دنیا ارزش زیستن ندارد، پس این فکر درست است، ولی باید به این فکر اهمیت دهیم و آنرا با شخص دیگری به اشتراک بگذاریم. کاملا اشتباه است اگر از این دیدگاه منفی خجالت بکشیم.
حناساب زاده اصفهانی اضافه کرد: برای افزایش تاب آوری اکیدا پیشنهاد می کنم احساسات منفی خویش را به دیگران و یا اگر امکانش بود به روانشناس و روانپزشکتان اطلاع دهید. حفظ ارتباطات هم در افزایش تاب آوری موثر است. تا حد امکان ارتباطات خویش را با رعایت پروتکلهای بهداشتی و در فضای باز حفظ نماییم. اگر این امکان پذیر نیست، تلاش نماییم ارتباطات اجتماعی خویش را در شبکه های مجازی حفظ نماییم. بعنوان آخرین مبحث برای این که تاب آوران خوبی باشیم، باید تلاش نماییم از صندلی قربانی بلند شویم. باید روحیه ی مسئولیت پذیر بودن را در خود تقویت نماییم. البته که افراد مختلفی مانند مسؤلان امور بهداشتی و دولتمردان می توانند در ایجاد چنین شرایطی نقش داشته باشند، اما داشتن این دیدگاه منفعلانه نهایتا به ضرر ما تمام می شود و سبب کاهش تاب آوری می شود. ممکن است فرد در ایجاد چنین شرایطی نقشی نداشته باشد، اما برای حل مساله می تواند مسئولیت پذیر باشد. این مسئولیت پذیری سبب می شود افراد قدرتمندتر شوند و به لحاظ روانی، شرایط سخت و دشوار را بیشتر تحمل کنند.
این روانشناس در پاسخ به سوالی درباره ی تأثیر انگیزه های مالی بر پیش گیری از وقوع خودکشی و افزایش تاب آوری، اظهار داشت: من عمیقا فکر می کنم بهبود شرایط مالی رزیدنت ها می تواند در جلوگیری از مبادرت به خودکشی مهم باشد. به صورت کلی بعنوان شخصی که سال ها درباره ی خودکشی فعالیت داشته ام و رساله ی دکتری خویش را دراین زمینه نوشته ام، می خواهم به دو عامل در تایید این ادعا که بهبود شرایط مالی می تواند در بهبود وضعیت اثرگذار باشد، اشاره کنم. خودکشی یک پدیده بسیار پیچیده، چندعاملی و زیستی- روان شناختی و اجتماعی است. مولفه ی اول در مورد خودکشی، به کم کردن استرس ها برمی گردد. پول حلال خیلی از مشکلات است. وقتی کسی که افکار خودکشی دارد و به درمانگر رجوع می کند، نخستین اقدامی که صورت می گیرد، این است که چگونه استرس های این فرد را کاهش دهیم. در این جا حواسمان هست که اگر فرد در تنگنای مالی است، تلاش نماییم با مداخله هایی در شبکه های اجتماعی وی، این فرد در شرایط بهینه تری از لحاظ مالی قرار بگیرد.
وی افزود: درست است که اصل اول اخلاقیات است و کادر درمان کارهای خویش را به سبب ارزشی که برای جان انسان ها قائل هستند، انجام می دهند، اما وقتی کادر درمان یا بخصوص رزیدنت ها که درآمد زیادی ندارند، با شرایط سخت و پرفشاری مواجه می شوند و ببینند با آنها به شکل عادلانه و منصفانه ای برخورد نمی گردد، خشمی در آنها ایجاد می شود. بهبود شرایط مالی از این لحاظ می تواند خشم حاصل از ایجاد یک شرایط نامنصفانه را از بین ببرد و خطر خودکشی را کم کند. در تحقیقات مشخص شده است یکی از انگیزه های خودکشی این است که برخی افراد شرایطی که در آن قرار دارند را ناعادلانه قلمداد می کنند. البته هر چه قدر هم که به لحاظ مالی از کادر درمان حمایت شود، واقعا جبران زحماتی که می کشند نخواهد بود، اما به نظر من این کمترین توجهی است که باید نسبت به این عزیزان شود.
حناساب زاده اصفهانی با اشاره به اهمیت نحوه انعکاس اخبار خودکشی در رسانه ها، گفت: رهنمودهایی برای درج اخبار خودکشی در رسانه ها وجود دارد که اگر آنها رعایت نشوند و اخبار به صورت جنجالی منعکس شوند، انتشار آنها می تواند اثر منفی داشته باشد. یک موضوعی که در مورد خودکشی وجود دارد، خودکشی تقلیدی است. گاهی اوقات افراد فکر خودکشی و پتانسیل آنرا دارند و از عملی کردن آن می ترسند. اگر با این مواجه شوند که کسی چنین کاری را انجام داده است، احتمال این که تردید به نفع مبادرت به خودکشی تغییر کند، وجود دارد؛ اما اگر درج این اخبار به صورت کارشناسی شده و دقیق باشد، می تواند از وقوع مجدد آن پیشگیری کند. مثلا به جای این که خبر به صورت سیاسی شده و با نیت های مختلف منتشر شود، آنرا به شکل بحرانی که امکان پیش گیری از آن وجود داشت، طرح نماییم و بلافاصله نکاتی را که می شد به کمک آن از وقوع خودکشی جلوگیری کرد، بیان نماییم. هدف از انتشار اخبار خودکشی باید این باشد که بتوان از آن بعنوان مقدمه ای برای کمک به افرادی که افکار خودکشی دارند، بهره برد.
شرایط پاندمی ریسک مبادرت به خودکشی را افزایش داده است
دکتر پیمان دوستی هم با تعریف خودکشی بعنوان «هر نوع مبادرت به دست خود برای آخر دادن فوری یا تدریجی زندگی که امروزه ۱.۵ درصد از مرگ و میرهای جهان به این علت اتفاق می افتد» به خبرنگار ایسنا اظهار داشت: به صورت کلی در بحث خودکشی مفاهیم مختلفی وجود دارد که این مفاهیم با یکدیگر متفاوت هستند. برای مثال، خودکشی کامل و موفق، افکار خودکشی، برنامه خودکشی، مبادرت به خودکشی، تهدید به خودکشی، ژست خودکشی و رفتارهای خودتخریبی همچون این مفاهیم هستند و صرف نظر از خودکشی کامل و موفق که زندگی فرد آخر یافته است و دیگر کاری از دست کسی بر نمی آید، هر یک از دیگر مفاهیم نیازمند مداخلات خاص در ارتباط با خود هستند.
به گفته ی این روانشناس، خودکشی و تمام مفاهیم در ارتباط با آن، دارای عوامل پرخطری است که بعضی از عوامل با اختلالاتی همراه بوده و برخی صرفا ناشی از برخی فشارها هستند. عوامل پرخطر خودکشی شامل افسردگی اساسی (خصوصا افسردگی همراه با اضطراب)، احساس های طردشدگی، بی کَسی، و ناامیدی، مصرف مواد و الکل، اختلالات شخصیت، اسکیزوفرنی، حملات وحشتزدگی، استرس بعد از ضربه، اختلال دوقطبی، فقدان و از دست دادن، سابقه مبادرت به خودکشی قبلی (یا افکار خودکشی قبلی) و عوامل موقعیتی مثل مشکلات شغلی، تحصیلی و خانوادگی است.
وی درباه ی عوامل موثر بر وقوع خودکشی در دوران پاندمی، اظهار داشت: یافته های پیشین از تحقیقات صورت گرفته در دوران پاندمی کرونا نشان میدهد که در این دوران اختلال سازگاری حدود ۲۲ درصد بالا رفته است که این امر امکان دارد به سبب تغییر شرایط زندگی، شغلی و تحصیلی باشد. از طرف دیگر سایر پژوهش های صورت گرفته خبر از افزایش اختلالات افسردگی، اضطرابی و استرس بعد از ضربه می دهند که همه این موارد جزء عوامل پر خطر خودکشی محسوب می شوند. به زبانی ساده تر، شرایط پاندمی از یک سو برای برخی افرادی که قبلا در معرض عوامل پر خطر خودکشی نبودند، این عوامل را به وجود آورده است و برای افرادی که از پیش با عوامل پرخطر در ارتباط با خودکشی روبرو بوده اند، ریسک انجام رفتارهایی چون مبادرت به خودکشی را بالاتر برده است.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: همچون برخی نشانه های اخطار دهنده ای که اطرافیان می توانند به آنها توجه نمایند و آنها را جدی بگیرند. مواردی شامل تغییر در عادت های خواب و خوراک، کناره گیری از دوستان، اطرافیان و کارهای روزمره، احساس گناه، رفتارهای خشونت آمیز توام با طغیان و فرار از منزل، مصرف مواد و الکل، بی توجهی به سر و وضع خود، بخشش های ناگهانی اموال، شاد شدن ناگهانی بعد از یک دوره طولانی غمگینی، تغییرات شایان توجه شخصیتی و بی حالی همیشگی و مشکل در حفظ تمرکز است.
دوستی در انتها با اشاره به اینکه «برخی عوامل وجود دارد که می تواند برای فرد به شکل یک محافظت کننده در مقابل خودکشی عمل کند»، اظهار داشت: یکی از مهم ترین عوامل، داشتن شبکه های اجتماعی و حمایتی است بطوریکه فرد ارتباطات اجتماعی نزدیک و صمیمانه ای را تجربه کند. یادگیری مهارت های حل مسئله و شیوه کارآمد برخورد با مسائل روانشناختی از دیگر عوامل محافظت کننده مهم می باشد. در دسترس بودن روان شناس یا مشاور هم یکی دیگر از عوامل محافظت کننده در مقابل خودکشی شمرده می شود. دیگر عواملی که ریسک خودکشی را پایین می آورند، شامل متاهل بودن، فرزند داشتن، احساس امید و امنیت شغلی، باورهای مذهبی و دشواری در دست یافتن به وسایل کشنده است.
به گزارش پی اچ پی و جی کوئری به نقل از ایسنا، تأثیر شرایط دشوار پاندمی بر وضعیت روحی مردم بر هیچکس پوشیده نیست. کادر درمان که هر روزه با مرگ افراد زیادی روبه رو می شوند، بیشتر از بقیه ی مردم در معرض مبتلا شدن به بحران های روحی و روانی هستند. از میان کادر درمان، رزیدنت هایی که با مبالغ کم و کشیک های طولانی به بیماران خدمت رسانی می کنند، احتیاج به توجه ویژه ای دارند. بنظر می رسد باتوجه به حساسیت شرایط این افراد، ارتباط مستمر و موثر آنها با روانشناسان و روانپزشکان و پایش دقیق وضعیت روانی آنها در این دوران بتواند احتمال وقوع خودکشی در این دانشجویان را تا حدی کم کند.
منبع: پی اچ پی و جی كوئری
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب